۱۳۸۹ آذر ۲۲, دوشنبه

جشن تیرگان پروين فرزانگي

۰۹ تير ۱۳۸۸
جشن-تيرگان-در-كوشك-ورجاوند
جشن تیرگان در روز دهم تیرماه که هنگام برابرشدن نام روز با نام ماه است برگزار می شود. چنانکه میدانیم آب به همراه سه عنصر آتش ، باد و خاک نزد ایرانیان از سپندینگی ویژه ای برخوردار میباشند.در واقع جشن تیرگان جشن بزرگداشت آب است .تقریبا در تمام نوشته های پیش از اسلام آب درمجموعه ی آفرینش  جایگاه بلندی دارد.
هرودوت می نویسد : ایرانیان آب را آلوده نمی سازندو آب دهان در آن نمی افکنندو حتی دست هایشان را در آب روان نمی شویندو دست شستن دیگران را هم در این آب نمی پذیرندو به رودخانه احترام میگذارند . استرابون نیز می نویسدکه ایرانیان در آب روان شستشو نمی کنند و در آب روان ، لاشه و مردار و ناپاکی نمی اندازند.

تیر در اوستا (تیشتریه) ودر پهلوی (تیشتر) است . نام ستاره ای است که تازیان به آن شعرای یمانی می گویند و در زبان های اروپایی سیریوس نامیده میشود که به ستاره ی باران معروف است  .همچنین در اوستا نام یکی از ایزدان است ، یعنی ایزد باران وترسالی.اردویسوراناهید (آناهیتا)  ایزد بانوی  آب است و ایزد مذکر گرد آورنده آب تشتر است .به کوشش اوست که زمین از باران بهره مند میشودو کشتزارها سیراب می گردند . در تیر یشت بند 52 اهورامزدا به زرتشت میگویدکه من تشتررا مثل خود شایسته نیایش آفریدم و شوند آن نیزبیان شده چون تشتر، ایزد باران است و سبب افزونی آب  وخوشی وخرمی سرزمین های آریایی بسته به آب است  وآب از بزرگترین نعمت های خداوند است برای همین ایزد باران  عزیز وگرامی است  .همچنین دو صفتی که همیشه برای تشتردر اوستا ذکر شده رایومند و فرهمند است.

(( تشتر رایومند فرهمند را میستاییم . کسی که آب های راکد( ایستاده ) و جاری و چشمه و جویبار و برف وباران مشتاق اوست . چه هنگام تشتر رایومند فرهمند از برای ما به در خواهند آمد ؟ چه هنگام چشمه های آب ،سترگ تر از( شانه) اسبی ، به جریان درآید؟ چه وقت چشمه ها به سوی کشتزارهای زیبا و خانمان ها و دشت ها روان خواهند شد و ریشه گیاهان را از رطوبت  قوی خود نم بخشند؟ برای فروغ و فرش او را میستاییم ))                      تیر یشت  بند های  41 و42

 نیاز به آب و احترام ناشی از این نیاز دو افسانه از زیباترین افسانه های اساطیری ایران را پدید آورده است نبرد تشتر وحماسه آرش کمانگیر.

نبرد تشترو دیو اپوش دراوستا و در تیر یشت بیان شده است .تشتر ایزد باران واپوش دیو خشکی است . زمانی که ستاره تیردر آسمان پدیدار میشود مژده پیروزی ایزد تیر را می رساندکه پس ازنبردی سخت و بزرگ بر اپوش دیو خشکی پیروز شده است . تشتر و اپوش سه روز وئسه شب با هم می جنگند ابتدا دیو اپوش بر تشتر رایومند چیره میشود بدیهی است این شکست بر مردم فلات خشک گران تمام میشود . مردم در آرزوی باران و روان شدن آب  در جوی ها و جوشیدن آن در چشمه سارها ناگزیر نمی توانند این شکست را باور کنند . پس با جمع شدن درنیایشگاها و با نیایش کردن هم دل خویش راخوش میدارند و هم تشتر آماده رزم را که خواستار ستایش است نیرومی بخشند . 

(( اگر در نمازم از من نام برده بستایند ، چنانکه از ایزدان دیگر نام برده می ستایند ، من نیروی ده اسب ، نیروی ده شتر ، نیروی ده گاو ، نیروی ده کوه ، نیروی ده آب قابل کشتیرانی خواهم یافت )) 

سر انجام پس از نیایش های فراوان که شاید جشن تیر گان  در ابتدا فقط منحصر به این نیایش ها بوده است برای مردم زحمتکش پیروزی تشتر فرا میرسد .

(( آنگاه ای اسپنتمان زرتشت ، تشتر رایومند به پیکر اسب سفید زیبایی ، با گوش های زرین و لگام زرنشان به دریای فراخکرت فرود آید ))

((هر دو ای اسپنتمان زرتشت ، تشتر فرهمند و دیو اپوش به هم در آویزند . هر دو ای اسپنتمان زرتشت با همدیگر بجنگند . در نیم روز تشتر رایومند فرهمند  به دیو اپوش چیره شود ، اورا شکست دهد ))

روشن است که به بهانه این پیروزی باشندگان فلات خشک ایران به امید ریزش  باران جشن و شادمانی به راه بیندازند و دست به نیایش بردارند . 

اسطوره دیگری که در رابطه با جشن تیرگان مطرح است اسطوره زیبای آرش کمانگیر است . ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه می نویسد : (( پس از آنکه افراسیاب به منوچهر غلبه نمود اورا در طبرستان محاصره کرد ، بر این قرار گذاشتند که حدود خاکی بین ایران و توران معین گردد به واسطه پرش و خط سیر تیری ، در این هنگام فرشته اسفندار مزد حاضر گشته امر کرد تا تیر و کمانی ، چنانکه در اوستا بیان شده است ، برگزینند آنگاه آرش را که مرد شریف و دینداری بود برای انداختن تیربیاوردند . آرش برهنه شده ، بدن خویش به حضار بنمود و گفت ، ای پادشاه و ای مردم به بدنم بنگرید مرا زخم و مرضی نیست ولی یقین دارم که پس از انداختن تیر قطعه قطعه شده فدای شما خواهم گردید . پس از آن دست به چله کمان برد ، به قوت خداداد تیر از شصت رها کرد و خودجان تسلیم نمود . خداوند به باد فرمود تا تیر را حفظ نماید . آن تیر از کوه رویان به اقصی نقطه مشرق به فرغانه رسید و به ریشه درخت گردویی که در دنیا بزرگتر از آن درختی نبود نشست ، آن موضع را سر حد ایران قرار دادند گویند از آنجایی که تیرپرتاب شد تا آنجایی که فرو نشست هزار فرسنگ فاصله بود بنابر این جشن تیرگان به مناسبت صلح ایران و توران میباشد .))

یکی از آیین های جشن تیرگان پاشیدن آب و گلاب بر سر و روی یکدیگر است . درباره پیدایش آیین آبریزان داستان های گوناگون و زیبایی آورده شده است از جمله افسانه کیخسرو است که در شاهنامه به شیوایی بیان شده.

کیخسروپس از جنگی طولانی با افراسیاب و کشتن او بر سر راه آتشکده آذرگشسب بود که در درونش چنین دریافت که کارش در این جهان سر آمده است و باید به جهان ایزدان بپیوندد .بی درنگ درم و دینار بسیاری به موبدان و تهیدستان بخشید و به سراسر کشور پیام داد که قرار است دست از تخت شاهی بکشد پس آنگاه :

                     ز بهرپرستش سر و تن بشست                به شمع خردراه یزدان بجست   
                     شب و روزیک هفته برجای بود              تن آنجا و جانش دگر جای بود

سران سپاه وبزرگان دربار کوشیدند تا اورا از رای خود برگردانند اما نشد . کیخسرو آنچنان در نیایش بود که خوابش برد

                    چنان دید درخواب کورا به گوش           نهفته بگفتی خجسته سروش
                     اگر  زین   جهان   تیز    بشتافتی           کنون آنچ  جستی همه یافتی
                     چو  بیدار  شد   رنجدیده خواب            ز خوی دیدجای پرستش پرزآب

سپس به نامداران وسپاهیان سفارش های درخور کرد و جانشین تاج و تخت را برگزید . از سپاه جدا شد ، به راه افتاد  توس و بیژن وفریبرز وکیخسرو او را همراهی نمودند و چون اینان راهی شدند پس ازچندی در راه به چشمه ای برخورد کردند کیخسرو با دیدن چشمه فرمان به ماندن داد و گفت جز آن شب دیگر کسی او را نخواهد دید زیرا با سر زدن خورشید او با سروش آشنا خواهد شد . چون شب شد کیخسرو سر و تن بشست و در نهان زند و اوستا بخواند سپس تا جاودان با ناموران همراهش بدرود گفت .  چون بامداد شد و خورشید بردمید کیخسرو ناپدید شد . از این است که ایرانیان با مهری که به کیخسرو و پادشاهی آرمانی خویش  دارند از آن پس در تیر ماه که این واقعه روی داده است به سر و روی یکدیگر آب می پاشند .                



یاری نامه

جشن های ایرانی                          دکتر پرویز رجبی
هزاره های گمشده جلد اول           دکتر پرویز رجبی    
گاه شماری و جشن های ایران باستان            هاشم رضی
شناخت اساطیرایران   جان هینلز       ترجمه احمد تفضلی ژاله آموزگار

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر