۱۳۸۹ آذر ۲۲, دوشنبه

جشن مهرگان، روز پیروزی بر دروغ فرزانه گشتاسب

۱۲ مهر ۱۳۸۹
Image
در شاهنامه جشن مهرگان را فریدون بنیان نهاد. این جشن در کتاب‌های دیگر مانند نوروزنامه خیام، التفهیم و آثارالباقیه بیرونی، اخبار ایران از ابن‌اثیر، زین‌الخبار گردیزی، مروج‌الذهب مسعودی، تاریخ طبری و ... نیز به فریدون نسبت داده شده است.

مهرگان روزی است که دادگری و عدالت  دیگر بار چتر خود را بر سر مردم ایران‌زمین می‌گشاید و خانمان سیاه ظلم و بیداد ضحاک ویران می‌شود. اگر می‌خواهید بدانید دروغ در ایران باستان به چه معنی است به شخصیت و زندگی ضحاک نگاهی دوباره بیندازید. دروغ در ایران باستان و آموزه‌های زرتشتی تنها به معنی گفتن سخنی ناراست یا نگفتن حقیقت نیست. دروغ یعنی اندیشه مردمان را با فریب از بین بردن، دروغ یعنی مردمی را در بیداد کشتن و سوزاندن و بر طبل راستی و دادخواهی کوفتن، دروغ یعنی ظلم کردن و طومار عدل و دادگستری را به امضاء رساندن، دروغ یعنی وارونه کردن اندیشه و گفتار و کردار. 

داستان کاوه و پاره کردن نامه ضحاک را که به یاد دارید؟ نامه‌ای که قرار بود به امضای بزرگان دربار برسد و گواه عدل و داد دروغین ضحاک باشد.
یکی محضر[i]  اکنون بباید نبشت 
نگوید سَخُن جز همه راستی
  که جز تخم نیکی سپهبد نکشت
نخواهــد به داد اندرون،کاستــی
  


اما کاوه نامه را پاره و زیر پا له کرد.
نباشم بدین محضر اندر گوا
خروشید و برجست لرزان‌‌ ز جای
  نه هرگز براندیشم‌‌‌‌‌‌[ii] از پادشا
بدرّید و بسپرد محضر به پای[iii]



«جشن مهرگان» از آن رو یکی از بزرگترین جشن‌های ایرانیان است و فریدون از آن رو یکی از فرهمندترین پادشاهان ایران باستان است که بر دروغ به آن معنی که در دین مزدیسنی مطرح است، پیروز می‌شود.

فریدون چو شد بر جهان کامگار،
به رسم کَیان گاه و تخت مِهی
به روز خجسته سرِ مهرماه 
دل از داوری‌ها بپرداختند
بفرمود تا آتش افروختند
پرستیدن مهرگان دین اوست
اگر یادگارست ازو ماه و مهر
  بیاراست با تاج شاهنشهی
به سر بر نهاد آن کیانی کلاه
به آیین یکی جشن نو ساختند
همه عنبر و زعفران سوختند
تن آسانی و خوردن آیین اوست
بکوش و به رنج ایچ منمای چهر








[i] . «نوشته یا سندی که برای دادن گواهی به امضای آگاهان از موضوع برسد، گواهی نامه، حکم».
[ii] . هرگز نمی‌اندیشم در اینجا به معنی «هرگز نمی‌ترسم و هراسی به دل راه نمی‌دهم».
[iii] . «گواهی نامه را پاره پاره و زیر پا له و پایمال کرد»؛ لرزان برخاستن کاوه از جای، در اینجا نشان‌دهندۀ خشم و عصبانیت اوست.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر