۱۳۸۹ آذر ۲۲, دوشنبه

گاهنبارها جانی تازه به محله های زرتشتی نشین می بخشند

ساعت چهار سایت برساد را مرور کردم، بیشتر خبر ها مربوط به گهنبار بود ولی از شریف آباد که تمام مراسم گهنبار را با سنت انجام می دهند، گزارشی ندیدم. البته در بعضی از گزارشها معلوم نبود گهنبار توجی(همین یکبار) یا گهنبار چهره (هر سال در همین روز) بر گذار می شود.

ساعت شش صبح شنبه مطابق هر هفته به شریف آباد رسیدم.
در شریف آباد تنها دو خانواده میانسال، و یک خانواده زن و شوهر مسن باهم و در تعدادی از خانه ها جهاندیگان زن یا مرد به تنهایی زندگی می کنند که معمولا اگر سفره هاشان خالی است به دلیل نداری نیست. بلکه بیشتر بدلیل اینست که نمی توانند به مرکز خرید بروند(با کوچ ومهاجرت جوانان به شهرهای دور و نزدیک و خارج از کشور در دهه های گذشته، شریف آباد تقریبا خالی از جمعیت شده است)

اما امروز نه تنها کوچه ها خالی نیست بلکه در بیشتر خانه ها جارو کشیده وآب پاشیده اند و بوی خوش همه جا را پر کرده است. و رفت و آمد زنان میانسال با دخترانشان با لباس سنتی(کلاچه ومکنا و شوال) با رنگهای سبز و آبی و قرمزکوچه ها را به سالن مد قشنگی تبدیل کرده است.

به دیدن مادرم رفتم،  ایشان گفتند امروز گهنبار است واگر نمی توانی بروی باید در مهمانی گهنبار شرکت کنی تایک قدم خیر بگذاری. ساعت هفت صبح به مهمانی گهنبار رفتم چند تا از دوستان ساکن تهران، اصفهان، شیراز، کرمان و یزد را در آنجا دیدم وکلی خوش گذشت. وقتی پرسیدند به گهنبار می روم و گفتم نه کلاس دارم، گفتند منتظر شرکت من در مهمانی ناهارهستند.

ناهار هر جور بود خودم را سر وقت رساندم چون فرصت با دوستان بودن کم اتقاق می افتد، باید غنیمت شمرد و تازه در گهنبار شرکت کردن صواب دارد وسفارش شده است.

با توجه به جمع شدن همکیشان در مراسم گهنبار، این امید در دل ساکنان ایجاد می شود که ما باز هم می توانیم در کنار هم باشیم و از باهم بودن لذت ببریم و البته گاهنبارها فضایی درست می کنند که در آن انرژی مثبت موج می زند، تا بتوان قدم خیر بزرگتری برداشت.

اما سه نکته را لازم می دانم در اینجا بیان کنم:

اول اینکه روز شنبه یکی از گهنبار ها مربوط به روز دوم چهره میدیوزرمگاه(وسط بهار) بر اساس تقویم جدید و سه گهنبار مربوط به روز اول چهره میدیارم گاه بر اساس تقویم قدیم و بدون محاسبه سالهای کبیسه بود.

دوم اینکه باهم بودن وغنی وفقیر سر یک سفره نشستن و به درد دل هم گوش دادن تنها راهی است که می توان با هم مشکلات را حل کرد.

سوم اینکه اگر امکان برگزاری گهنبار نیست با توجه به موقوفاتی که گهنبار دارد و وقفنامه که برای هر گهنبار نوشته شده است، چه باید کرد؟ آیا می توان مثلا به جای آن مشکلات مالی دیگران را حل کرد؟ یا گهنبار را از جایی به جای دیگر منتقل کرد؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر