۱۳۸۹ آذر ۲۲, دوشنبه

هیرومبا، شور زندگی با یاد نیاکان

موبد دکتر مهراب وحیدی   
۲۷ فروردين ۱۳۸۹
سالها بود که می خواستم در مراسم هیرومبا شریف آباد شرکت کنم ولی به واسطه دانشگاه و سربازی و کار این فرصت را نمی یافتم تا اینکه مجالی شد و روز ارد ایزد و فروردین ماه گذشته به پیر هریشت رفتم. از یک ساعت پیاده روی در جاده خاکی صحبتی نمی کنم که خود حدیث فراوان دارد از زیبایی کویر و کوه و نهایتا سرسبزی و آرامش پیر.

صحبت از جلوه همازوری، یکرنگی، رفتارنیک، وفای به عهد، مهربانی، بیداری وانسان دوستی است که همه را در واژه هیرومبا می پنداشتم که بسیاری از آنها را طی یک شبانه روز نظاره گر بودم و اندکی را به دلیل عدم دقت خویش و یا شوندهای دیگر به دیده نداشتم. 

همازوری مردم از همتی که کرده بودند و شبی را به پای پیر آمده بودند و بسیاری از زنان و مردان که به پاک نمودن پیاز و سیب زمینی و دیگر ملزومات آبگوشت دست به کار و به ساعاتی کوهی از کارها را به انجام رسانیدند خود را آشکار می ساخت و هرچند بودند بسیاری که تنها به دیداری بسنده و گاهی لبخندی از روی شکم سیری به لب.

یک رنگی در رفتار تمام دست اندرکاران مراسم و همیاران موج می زد و خلوص دل آنها هویدا که اگر برخی همکیشان دل و زبان و کردارشان یکسان بود این جلوه صد چندان می گشت.

رفتار نیک که از خوش آمد گویی آغاز می شد و در بسیاری از کردارهای همکیشان نمود پیدا می کرد و ای کاش کسانی که ادعای پاکیزگی و بهداشت می کردند، بهداشت عمومی و شستن ظرفهای خود را خود به عهده می گرفتند.

وفای به عهد را که پاسداشت از سنتهای زیبا و پر مفهوم بجا مانده از نیاکانمان بود چه شورانگیز به عرصه ظهور آمده بود و بسیار غرور آفرین تر می شد اگر معدود کسانی که یادشان رفته بود قولی که در هنگام سدره پوشی با خواندن پیمان دین به خود و خدای خویش داده بودند، لحظه ای به خود آمدن و اندیشیدن را.

مهربانی در رفتار تمام همکیشان سرشار و هر کسی به دیگری قبول زیارت را پیشکش می نمود، اما بودند اندک کسانی که از در اختیار گذاشتن نیمکتی به پیرزنی دریغ ورزیدند و شاید دلی را شکسته.

از بیداری و هوشیاری همکیشان هرچه گویم کم است که تلاش تمام دست اندرکاران، بی خوابی های چند روزه را پوشش می داد ولی ای کاش اندک همکیشانی که به شوندهای مختلف خود بیدار بودند به هنگام خواب بسیار کسان دیگر، می دانستند که در جایگاههای عمومی رفتار و کردار فردی باید به گونه ای باشد که مزاحمتی را برای دیگران بخصوص سر بر بالین گذاردگان ایجاد نکند. 

انسان دوستی همکیشان بسیار زیبا و چشمگیر خود را نمایان می ساخت وقتی که در هنگام زیارت به مرحله می رسیدند که دیگران را مانند خود دانسته و دیگر نشانی از منیت باقی نمی ماند و همه مانند یکدیگر یک انسان. و ای کاش این نوع دوستی در خارج پیر بیشتر جلوه گر می شد که پیام اشوزرتشت انسانی زندگی کردن است در گاهان سترگ.

آری صحبت از تمام خوبیها است که اگر هرکدام از ما اندکی به آنها بیاندیشیم و کاستی ها را جبران کنیم به ژرفنای تمام مراسمی که داریم پی خواهیم برد و با یاد نیاکانمان در آیینهای گوناگون به زندگی  با شور و نشاط و حرکتی دست پیدا می کنیم که چراغ راه آن گاتها و اوستا است و سرمنزلش گروسمان اهورایی.

به هرحال پس از سالیان دراز این فرصت به دست آمد که زیارتی کنم پیر هریشت را و هیرومبایی ببینم بازمانده از سنت نیاکان و آرزو کنم که : همه یاران راه وخشور و پیروان مزدا بیابند چگونگی انسانی زیستن را. 

آسمان ایزد و فروردین 3748 دینی زرتشتی - موبد دکتر مهراب وحیدی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر