نقل از پژوهشی توسط "برهان ابن یوسف"
ابو ریحان بیرونی/ عکس از مهرداد تاجدینی
منشور حقوق بشر کوروش کبیر معروف به استوانه کوروش

حکیم عمر خیام نیشابوری/ از 28 اردیبهشت 427 خورشیدی (1047 میلادی) تا 510 خورشیدی (1131 میلادی) در نیشابور
خسرو پرویز بر روی سکه های ساسانیان
یزدگرد سوم از 632 تا 652 میلادی

ابوریحان بیرونی (محمدبن احمد بیرونی) از 362 تا 440 ه.ق در خوارزم، دانشمند برجسته ایرانی در دانش ریاضی، نجوم، جغرافیا، فیزیک و..
ایران 3000 ساله
«هیچ کس بدرستی نمیداند که کوچ بزرگ آریاییان از زادگاه شان به گوشه وکنارجهان ازکی آغازشد! همین اندازه دانیم ؛ نیاکان آریایی ما ، آن شاخه کهن که به دشت سبز و خرم ایران کنونی رسید ، این دشت را شایسته ی زیستن دیدند و کوله بار زمین هشتند ، سه بخش شدند :
- گروهی با رسیدن به این دشت پهناور و دیدن سبزی و خرمی، همان جا ماندگار شدند و در بخشی از ایران بزرگ جای گرفتند و ماندند که از آن "خراسان بزرگ" یا "سرزمین پارتیان" یاد میشود و این خانواده ی "پارتیان" یا "اشکانیان" از آریاییان کوچنده بودند که نام خانوادگی خود را ، بر آن بخش از خاک جهان و ایران بزرگ نهادند.
- شاخه ی دیگری که سرزمینهای میان کرانه ی بخش باختری دریای خزر، کاسپین یا مازندران و دریاچه "چیچست" را برای زیست برگزیدند و آذربایجان، کردستان و لرستان امروز را خانه گرفتند، خانواده"ماد" بودند که نام خود برآن بخش از جهان نهادند و "سرزمین ماد"ش نامیدند. پادشاهان ماد ، ایرانیان سرفرازی هستند که پادشاهی سرگذشتی و پیگیر را گرداگرد 2700 سال پیش ، پایه نهادند و "دیا اکو" نخستین شهریار ماد بود و از این روی در زبان مردم "تاریخ سه هزار ساله" مانده است.
- شاخه ی بزرگ و نیرومند سوم، خاندان "پارس" هستند که از کرانه ی پایین دریای خزر به دل ایران رفتند و تا کرانه ی دریای پایینی راه پیمودند و با رسیدن به آن دریا، نام خانوادگی خود، بر آن آبهای گرم نهادند و "دریای پارس"ش خواندند و در بخش های میانی و پایینی ایران کنونی روزگار گذراندند و به آن "پارس" گفتند.
ایران 2500 ساله
این ایران را از کودکان دبستانی دیروز گرفته تا استادانی که پیرامون دوهزار و پانصد سال شاهنشاهی ایران سخن میگفتند و پژوهش داشتند ، می شناختند و جهان نیز کم کم داشت با ایران کهن آشنا میشد که دوهزار و پانصد سال پیش ، نه تنها شهرنشین بوده که شهری گری را به "اوگ" یا اوج رسانده ، پرارج ترین روش کشورداری را زیر نام "شاهنشاهی" پایه نهادند و سرباز سرفرازش ، به گوشه و کنار جهان رفته و آزادی به جهان و جهانیان ارزانی داشته است و این زمان هنگامی است که "کوروش بزرگ" پایه گذار شاهنشاهی ایران، به خواست مردوک "گرفتار در بند بابل"، برای رهانیدن آنان و یا رهایی بخشی مردم گرفتار و دربند ، به دیواره ی بابل رسید و مردم با شناختی که از او داشتند ، درها گشودند و شاهنشاه کوروش بی آنکه خونریزی کند ، به بابل درآمد ، گرفتاران و بندیان را آزاد ساخت ، به بازسازی نیایشگاه ها پرداخت و فرمان آزادی مردمان داد.
فرمانی که بر "گل نوشته"ای هنوز زنده هست و در گنج خانه ای (موزه ای) در لندن نگاهداری میشود.

... یهودیان در نامه ی آسمانی شان(منظور تورات کتاب مقدس یهودان)، نشانی از کوروش هخامنشی ، شاهنشاه زمینیان دارند که رهایی بخش Messias)) ، خوانده شده است.
پیدایی زمان ( دمان)
زمان واژه ای است پارسی نه تازی. در آغاز "دمان" بود و تازیان در واژگان خود، زمان شده اش را کار بردند. "دمان" روی هم "دم"هاست که بیگمان ساده ترین یگان واحد سنجش زمان بشمار می رود. چه ، دم و بازدم جانداران ، به ویژه مردمان است که پیدایی زمان را چهره می بخشد. زمان ، یگان اش "دم" است و بخش ناپذیر! و یگان های زمانی عبارتند از : آن ، دم ، دم و بازدم ، گاه یا پگاه یا شامگاه ، تسو یا ساعت ، پاس یا دو ساعت، شب ، روز، هفته ، ماه ، گاهان یا فصل، سال ، دهه ، سده ، هزاره.
ماه و روزهای ماه
گروهی بر این اندیشه اند که :
ایرانیان زرتشتی ، هفته ی هفت روزی نداشتند و از دید زمانی ، ماه را به سی روز بخش کرده اند. در همین ماه سی روزی هم به گونه ای با بخش کوچک نزدیک به هفته ، رو به رو میشویم. زیرا ؛
در ماه های پارسی ، نام 4 روز ، برابر با نام خدا است و می گویند ایرانیان زرتشتی ، در آن 4 روز به آرامش و آسایش می پرداختند. گوشت نمی خوردند یا دست کم جانور نمی کشتند و بدان روزها "نبر" گفته اند.
نام روزهای سی روزه ماهها
نام روزهای سی روزگانه ی ماههای پارسیان و ایرانیان زرتشتی و ایرانیان "مهری" :
1- اورمزد ، (سرور دانا) اهورامزدا ، مزدا اهورا
2- بهمن (اندیشه نیک ، برترین منش نیک)
3- اردی بهشت (برترین "داد" یا غانون نیک)
4- شهریور (کردار نیک ، برترین شهریاری ایزدی نیک)
5- سپندارمذ (برترین فروتنی نیک و" مهرپاک")
6- خورداد ، خرداد (برترین رسایی یا تکامل نیک)
7- امرداد ،مرداد (برترین جاودانی نیک یا بیمرگی)
8- دی به آذر (آفریدگار)
9- آذر (آتش ، فروغ)
10- آبان (آب ها)
11- خیر، خور (خورشید)
12- ماه (ماه)
13- تیر (ستاره باران)
14- گوش، گیوش (گیتی)
15- دی به مهر (آفریدگار)
16- مهر (پیمان و دوستی)
17- سروش (پیام آور راستی و دین)
18- رشن (دادگری)
19- فروردین (فروهرها "نیاکان")
20- ورهرام (پیروزی)
21- رام (آشتی و رامش)
22- باد (باد و هوا)
23- دی به دین (آفریدگار)
24- دین (دیدگاه درونی ، وجدان)
25- ارد (برکت و داده اهورایی)
26- اشتاد (کار با داد و راستی)
27- آسمان (آسمان)
28- زامیاد (زمین)
29- مانتره سپند (سخن اندیشه زا و نماز و گفتار نیک)
30- انا رام (روشنی بی پایان)
(اول ماه و هشتم ماه و پانزدهم ماه و بیست و سوم ماه ، نام روزهای خداوندگار و زمان استراحت و آرامش و آسایش)
هفته در ایران باستان
هستی در پناه روشنی خورشید(مهر)
ایرانیان مهرپرست ، آنان که از ایشان به خورشید پرست و گاه آتش پرست یاد شده ، سر سوی آسمان داشته به شناسایی نکته های درخشان آسمانی پرداخته و ستاره شناسی آغازیده اند.
مهریان یا دوستداران مهر، خورشید را نماد آشکار هستی میدانند. چون دست کم؛ هستی را در پناه روشنی خورشید(مهر) میدیدند. گردش خورشید را شناسایی کردند و به شناختی راستین از شب و روز رسیدند. در کهن گفتار نیاکانی ، روز را ، بیرون کشیده از دل شب می دانند.
اسامی روزهای هفته
پس آنگاه ، هفته داشتند با هفت روز و نام هایی که همه پسوند "شید" یا روشنی (و رنگهای خورشیدی) داشت و بدین گونه بود:
1- مه شید روز (دوشنبه) به رنگ آبی ماه
2- بهرام شید روز (سه شنبه) به رنگ نارنجی مریخ
3- تیر شید روز (چهارشنبه) به رنگ سرخ عطارد
4- برجیس شید روز (پنجشنبه) به رنگ بنفش مشتری
5- ناهید شید روز (آدینه) به رنگ سبز زهره
6- کیوان شید روز (شنبه) به رنگ نیلی زهل
7- مهر شید روز (یکشنبه) به رنگ زرد خورشید
ماه های سی روزی ایران باستانی
ایرانیان سال را به دوازده ماه سی روزه بخش کردند و بدان چنین نام نهادند ؛
1 - فروردین
2 - اردی بهشت
3 - خورداد
4 - تیر
5 - امرداد
6 - شهریور
7- مهر
8 - آبان
9 - آذر
10 - دی
11 - بهمن
12 - اسپند
در پایان اسپند ، پنج روز و هر چهار سال یک بار ، شش روز، به نام "پنجه" و روز فزونی داشتند تا "نوروز" همواره در آغاز بهار باشد.
گاهشمار (تقویم)
گاهشمار را درست کردند و نوروز در آغاز فروردین (روز اورمزد) جای گرفت. هر یک از ماههای ایران "چم" یا معنای ویژه ای دارد که هنگام بررسی نام روزها ، میتوان با آن آشنا شد.

بازگشت به بنیاد زمان
امروز گاه نامه هایی (تقویم های سالیانه خلق ها) که در دست داریم و ما ایرانیان آگاه از آن هستیم ، بر بنیاد رویدادهایی است دینی! چرا ؟!
- بهره گیری از باور و پذیرش درونی مردمان (عقاید و آداب و سنن انسانها)
- بازگویی انگیزه در چگونگی گاهشمارها (تقویم سالیانه)
گاهشمارهای کنونی
* یهودیان گاهنامه ای دارند با 5761 سال به انگیزه ی آفرینش جهان (مقاله آقای برهان بن یوسف در 1378 خورشیدی نوشته شده)
* زرتشتیان گاهنامه ای دارند با 1339 یا 3737 سال (به انگیزه آفرینش دینی)
* ترسایان (مسیحیان) گاهنامه ای دارند با 2001 سال و آن را "گاهشمار گریکوری" میدانند که در سده چهارم پس از زایش مسیح هستی یافته است.
* مسلمانان برخوردار از گاهنامه ای با پیشینه 1421 سال قمری ، که از رفتن پیامبر اسلام از مکه به مدینه آغاز می شود و این گاهشمار یا تقویم به روزگار عمر و به راهنمایی هرمزان، استاندار سابق خوزستان دوران ساسانیان و گرفتار در بند تازیان پایه گذاشته شده است و همه ی پیروان اسلام و قرآن ، با کیش و مذهبهای گوناگون آن را پذیرفته اند و بنام هجری- قمری گفته میشود.

گاهنامه ی ایران کنونی
گاهشمار جلالی- ملکشاهی یا "خیامی"(خورشیدی- شمسی)
پذیرفتن گاهشمار خیامی در 1304 خورشیدی
به روزگار پهلوی یکم (رضاشاه) ، به کار گاهنامه (تقویم) نیز سروسامانی داده شد و سال دیوانی کشور ، سال خورشیدی و بر پایه ی گاهنامه ای است که دانشمند معروف ایران "عمر خیام نیشاپوری" همراه با یاران دانشمند خود و به روزگار پادشاهی ملک شاه سلجوقی پدید آوردند و بدان "گاهشمار جلالی- ملکشاهی یا "خیامی" (خورشیدی- شمسی) میگویند که پایه اش بر رفتن پیغمبر اسلام از مکه به مدینه است و در سال 1304 خورشیدی(شمسی) و به روزگار نخست وزیری رضا خان (رضا شاه، سردودمان خاندان پهلوی)، به نام گاهشمار ایرانی پذیرفته شده و بر بنیاد آن ، امسال سال 1379 خورشیدی کوچی (هجری) است.
گروهی از ایرانیان بر این اندیشه اند که ارجمندترین رویداد و با ارزش ترین کاری که در کشوری یا مردمی رخ داده شود، میتواند بنیاد یا پایه ی زمانی شود (شروع تاریخ و گاهنامه).
شروع تاریخ ایران از 559 یا 538 ق.م تا به امروز
سال کوروش کبیر تا به امروز
و چشمگیرترین رویدادی که در سرگذشت شاهنشاهی ایران پدید آمد ، فتح بابل بتوسط کوروش کبیر در سال 538 قبل از میلاد بود. کوروش کبیر بعد از فتح بابل، فرمان به آزادی یهودیان و مردمان دیگر ملل را بداد و جهان متمدن امروزه ما از آن فرمان بعنوان "منشور حقوق بشر کوروش کبیر" یاد میکند. بنابراین با افتخار به این کار کوروش میتوان شروع تاریخ ایران را با 559 یا 538 قبل از میلاد تا به امروز به حساب آورد.

خداینامه ، کارنامه ، شاهنامه
در رهگذر سرگذشت آشکار کشورمان، تا پیش از آمدن مسلمانان به ایران و شکست ساسانیان از آنان ، سه خاندان شاهنشاهی ایرانی داریم :
- هخامنشیان
- پارتیان یا اشکانیان
- ساسانیان
که هر کدام روزگاری شاهنشاهی داشتند.
در همه ی زمان، سال آزادی جهانی و پایه گذاری شاهنشاهی ایرانی را، ایرانیان گرامی نگاه می داشتند و هر شاهنشاهی که بر تخت می نشست، در گزارش شاهنشاهی اش نوشته میشد که : "آن شاهنشاه در سال ... شاهنشاهی و سال ... دودمان ، شاهنشاهی خود را آغاز کرد و تاج بر سر نهاد."
در خداینامه یا کارنامه یا شاهنامه شاهان
- ابتدا نگاره ی شاهنشاه (تصویر شاهنشاه) بهنگام تاجگذاری کشیده میشد
- سپس از رویدادهای چشمگیر زمان شاهنشاه، یکی پس از دیگری در آن نوشته میشد و نگارگران، نگاره ها میکشیدند.
- نخستین نگاره ها از آن تاج بر سر نهادن شاهنشاه بود و واپسین نگاره ، کالبد بی جان شاهنشاه را در بستر مرگ نشان میداد که دفتر یا نامه را با آن می بستند.
- این گونه بود تا زمان به "یزد گرد سوم" واپسین شاهنشاه ایرانی ساسانی پیش از اسلام رسید.

گاهشمار یزدگردی
یزد گرد را، خداینامه، کارنامه یا شاهنامه ای بود که با تاجگذاری اش در استخر فارس و در آتشکده ای بنام اردشیراول و در سال 632 میلادی، آغاز شد و دفتر پایان نیافته و بسته نشده بود ، که نامه ی زندگی او درهم پیچیده شد و آسیابانی در خراسان وی را کشت (در سال 652 میلادی/ 31 هجری قمری) تا مرده ریگ اش خورد!
از آنجا که پیشینیان ما ، یزدگرد سوم را واپسین شاهنشاه خاندان ایرانی ساسانی میدانند، هنگام تاجگذاری اش را بنیاد زمانی دانستند (632 میلادی) و نام گاهشمارشان ، یزدگردی (گاهشمار یزد گردی) است و هم اکنون : سال 1377 یزد گردی است که معادل 1387 خورشیدی است.
نیاکان سرفرازمان را بزرگ داریم و کاری کنیم که شایسته و در خور فرزندی آنان باشیم.»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر