سال1346 دو سال بود در شهر یزد به دبیرستان می رفتم، یک روز صبح با خادم پارس بانو سوار بر الاغی در محله دستوران روبرو شدم، پس از احوالپرسی با ایشان علت حضورش در اینجا را پرسیدم و شنیدم: برای خیر پارس بانو.
مراسم خیر پارس بانو مراسمی بود که در آن خادم ها به تمام روستاهای یزد و شهر یزد سفر می کردند و سه کار مهم انجام می دادند:
1-اطلاع رسانی در مورد تاریخ زیارت همگانی پارس بانو
2-جمع آوری خیرات و نذورات
3-اطلاع رسانی به خیرین وبانی خیله هایی که نیاز به تعمیر دارند.
اما با کوچ زرتشتیان از روستا به شهر و ساکن شدن در بیشتر نقاط شهری و مهاجرت به کشور های بیگانه مراسم خیر زیارتگاه های بزرگ که به این نحو انجام می شد وقت زیاد می طلبید و نتجه کمتری به دست می آمد، و این مراسم انجام نشد که عواقب جبران ناپذیری در پیر سبز، پیر نارستانه و پیر نارکی و کمتر در پیر هریشت و پارس بانو شاهد آن هستیم و از همین روست که بزرگان انجمن ها و جامعه بایستی برای اطلاع رسانی تعمیرات خیله ها اقدام جدی به عمل آورند و گرنه با بازسازی های بزرگتر روبرو خواهیم بود.
زیارتگاه پارس بانو (پیر بانو) یكی از زیارتگاههای زرتشتیان است كه در دامنه کوهی کنار رودخانه فصلی و در نزدیكی محلی به نام زرجو، روستایی از شمس آباد اردکان یزد واقع است، به عقیده زرتشتیان خاتون بانو، شهبانوی پارس در هنگام فرار از دست اعراب به كوهی پناهنده می شود. خاتون بانو در خواب فرد نابینایی می آید و پس از شفای چشم فرد به وی می فرماید كه پیر بانو را بنا نهد. پارس بانو نیایش گاهی برای نیازمندان می شود. به سبب قرار گرفتن در مرکز و دور از دسترس بیگانگان بودن و وجود کویر های گسترده در پیرامونش، میراث دار کهن ترین آیین ها و فرهنگ ایران بوده است. از مهر روز تا ورهرام روز و تیرماه این زیارتگاه مامن عاشقان است.
برای آشنایی با زیارت پیشینیان در سال های دور از مادرم که هشتاد ساله است، می پرسم. در جوابم می گوید: وقتی ما بچه بودیم زرتشتیانی که زیارت کننده بودند، مواد و خوراکی های لازمه زوار و چهار پایان برای شش روز تدارک می دیدند و بسته بندی کرده و در خورجین ها سوار حیوانات می کردند و زن وبچه ها سواره و معمولا مرد ها پیاده می آمدند.
با الاغ يا شتر به طور دسته جمعی در شب دی بمهر از شریف آباد حرکت می کردند. طی اين مسير از شب تا بامداد، يعني ده ساعت به درازا ميكشيد، چون از «شريفآباد» كه راه ميافتادند تا «ارجنون»، ٤ ساعت راه بود، و پس از كمي استراحت در «ارجنون» دوباره راه ميافتادند و تا مزرعه مرگس كه يك درخت توت و يك استخر آب داشت ميامدند و پس از كمي استراحت از مزرعه مرگس به مزرعهي شمسآباد پس از آن بهسوی پير بانو ميرسیدند، يعني شب دی بمهر تا بامدادمهر ایزد در راه بودند.
مهر ایزد و رشن ایزد را به زیارت، دعا، نیایش، استراحت و تفریح می گذراندند و از نیمه شب رشن ایزد مردان و جوانان برای زیارت غار شگفت محل آتش کاریان می رفتند ونیمه های شب سروش ایزد بر می گشتند. و روزهای رشن و فروردین و صبح ورهرام ایزد به درگاه پروردگار با همه زوار نيايش مي کردیم و آيين هاي ديني و سنتي خويش را به جاي ميآوردیم.
اي پير با مهر و صفا،الگوي پاكي و وفا
رنجيده ازجور و جفا،در جستجويت آمدم
اي پارس بانوخسته ام غمگين ودل شكسته ام
برلطف تو دل بسته ام،من درحضورت آمدم
اي بانوي ايران زمين اي خفته در اين سرزمين
برحلقه اش همچون نگين،درزرع جويت آمدم
خاتون بانوها تويي، آواره ام مأوا تويي
درمان و داروها تويي ،اينك به كويت آمدم
اندر دل اين كوهها ماندي غريب اي آشنا
هستي غريبان را پناه زين رو به سويت آمدم
و از بعد از ظهر به سمت پبر مهر بانوی عقدا حرکت می کردیم و در باغی در عقدا استراحت و سپس به سمت مزرعه مرگس و از آنجا به ارجنان و از ارجنان به سمت دخمه دیلم و پس از خدامرزی به در گذشته ها به شریف آباد می رفتیم.
ولی امروزه بیشتر زوار وقتی از جاده نایین به سمت یزد یا از یزد به سمت نایین می آیند به شمس آباد می رسند تابلو پارس بانو را می بینند، از جاده باریک به سمت پارس بانو می روند، زیارت و استراحت و یک وعده غذایی را در کنار پیر به سر می برند و لذت می برند.
در زیارت عمومی وهمگانی نیز معمولا چند ساعت در کنار زیارتگاه و یا شبی هم در جوار دوستان و آشنایان استراحت و زیارت و تفریح را با هم در آنجا دارند. به امید دیداردر پارس بانو
در این زمینه بخوانید :
گزارش و تصاويري از زيارت پارس بانو
شگفت يزدان غاري كه يكي از سه آتش مقدس ايران را زنده نگاه داشت
1-اطلاع رسانی در مورد تاریخ زیارت همگانی پارس بانو
2-جمع آوری خیرات و نذورات
3-اطلاع رسانی به خیرین وبانی خیله هایی که نیاز به تعمیر دارند.
اما با کوچ زرتشتیان از روستا به شهر و ساکن شدن در بیشتر نقاط شهری و مهاجرت به کشور های بیگانه مراسم خیر زیارتگاه های بزرگ که به این نحو انجام می شد وقت زیاد می طلبید و نتجه کمتری به دست می آمد، و این مراسم انجام نشد که عواقب جبران ناپذیری در پیر سبز، پیر نارستانه و پیر نارکی و کمتر در پیر هریشت و پارس بانو شاهد آن هستیم و از همین روست که بزرگان انجمن ها و جامعه بایستی برای اطلاع رسانی تعمیرات خیله ها اقدام جدی به عمل آورند و گرنه با بازسازی های بزرگتر روبرو خواهیم بود.
زیارتگاه پارس بانو (پیر بانو) یكی از زیارتگاههای زرتشتیان است كه در دامنه کوهی کنار رودخانه فصلی و در نزدیكی محلی به نام زرجو، روستایی از شمس آباد اردکان یزد واقع است، به عقیده زرتشتیان خاتون بانو، شهبانوی پارس در هنگام فرار از دست اعراب به كوهی پناهنده می شود. خاتون بانو در خواب فرد نابینایی می آید و پس از شفای چشم فرد به وی می فرماید كه پیر بانو را بنا نهد. پارس بانو نیایش گاهی برای نیازمندان می شود. به سبب قرار گرفتن در مرکز و دور از دسترس بیگانگان بودن و وجود کویر های گسترده در پیرامونش، میراث دار کهن ترین آیین ها و فرهنگ ایران بوده است. از مهر روز تا ورهرام روز و تیرماه این زیارتگاه مامن عاشقان است.
برای آشنایی با زیارت پیشینیان در سال های دور از مادرم که هشتاد ساله است، می پرسم. در جوابم می گوید: وقتی ما بچه بودیم زرتشتیانی که زیارت کننده بودند، مواد و خوراکی های لازمه زوار و چهار پایان برای شش روز تدارک می دیدند و بسته بندی کرده و در خورجین ها سوار حیوانات می کردند و زن وبچه ها سواره و معمولا مرد ها پیاده می آمدند.
با الاغ يا شتر به طور دسته جمعی در شب دی بمهر از شریف آباد حرکت می کردند. طی اين مسير از شب تا بامداد، يعني ده ساعت به درازا ميكشيد، چون از «شريفآباد» كه راه ميافتادند تا «ارجنون»، ٤ ساعت راه بود، و پس از كمي استراحت در «ارجنون» دوباره راه ميافتادند و تا مزرعه مرگس كه يك درخت توت و يك استخر آب داشت ميامدند و پس از كمي استراحت از مزرعه مرگس به مزرعهي شمسآباد پس از آن بهسوی پير بانو ميرسیدند، يعني شب دی بمهر تا بامدادمهر ایزد در راه بودند.
مهر ایزد و رشن ایزد را به زیارت، دعا، نیایش، استراحت و تفریح می گذراندند و از نیمه شب رشن ایزد مردان و جوانان برای زیارت غار شگفت محل آتش کاریان می رفتند ونیمه های شب سروش ایزد بر می گشتند. و روزهای رشن و فروردین و صبح ورهرام ایزد به درگاه پروردگار با همه زوار نيايش مي کردیم و آيين هاي ديني و سنتي خويش را به جاي ميآوردیم.
اي پير با مهر و صفا،الگوي پاكي و وفا
رنجيده ازجور و جفا،در جستجويت آمدم
اي پارس بانوخسته ام غمگين ودل شكسته ام
برلطف تو دل بسته ام،من درحضورت آمدم
اي بانوي ايران زمين اي خفته در اين سرزمين
برحلقه اش همچون نگين،درزرع جويت آمدم
خاتون بانوها تويي، آواره ام مأوا تويي
درمان و داروها تويي ،اينك به كويت آمدم
اندر دل اين كوهها ماندي غريب اي آشنا
هستي غريبان را پناه زين رو به سويت آمدم
و از بعد از ظهر به سمت پبر مهر بانوی عقدا حرکت می کردیم و در باغی در عقدا استراحت و سپس به سمت مزرعه مرگس و از آنجا به ارجنان و از ارجنان به سمت دخمه دیلم و پس از خدامرزی به در گذشته ها به شریف آباد می رفتیم.
ولی امروزه بیشتر زوار وقتی از جاده نایین به سمت یزد یا از یزد به سمت نایین می آیند به شمس آباد می رسند تابلو پارس بانو را می بینند، از جاده باریک به سمت پارس بانو می روند، زیارت و استراحت و یک وعده غذایی را در کنار پیر به سر می برند و لذت می برند.
در زیارت عمومی وهمگانی نیز معمولا چند ساعت در کنار زیارتگاه و یا شبی هم در جوار دوستان و آشنایان استراحت و زیارت و تفریح را با هم در آنجا دارند. به امید دیداردر پارس بانو
در این زمینه بخوانید :
گزارش و تصاويري از زيارت پارس بانو
شگفت يزدان غاري كه يكي از سه آتش مقدس ايران را زنده نگاه داشت
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر